زیستمحیطی اندیشیدن شرط تداوم معدنکاری در ایران است
هفته محیطزیست فرصتی است برای بازاندیشی در شیوههای توسعه، نوع نگاه به منابع طبیعی و مهمتر از همه بازتعریف رابطه میان صنعت و محیطزیست. در این میان معدنکاری یکی از صنایع کلیدی و درعینحال حساس از منظر زیستمحیطی است.
بسیاری از مردم و حتی برخی سیاستگذاران، همچنان با این فرض پیشفرض به معدن مینگرند که معدنکاری الزاماً به تخریب محیطزیست منتهی میشود. این نگاه نهتنها بخشی از حقیقت را نادیده میگیرد، بلکه امکان اصلاح و بهبود شرایط را نیز مسدود میسازد.
امروز باید همه فعالین حوزه معدن به این باور برسند که معدنکاریِ مدرن و توسعهگرا، دیگر نمیتواند بدون توجه به الزامات زیستمحیطی ادامه یابد. به بیان روشنتر آینده صنعت معدن ایران در گرو «زیستمحیطی اندیشیدن» است.
صنعت معدن بهویژه در شرایط فعلی کشور که وابستگی به منابع زیرزمینی افزایش یافته، یکی از راهبردیترین بخشهای اقتصاد ملی به شمار میرود، اما اگر این توسعه با تخریب گسترده منابع طبیعی، آسیب به آبخوانها، آلودگی هوا و خاک و یا تهدید تنوع زیستی همراه باشد، نهتنها توسعهای پایدار نخواهد بود، بلکه در بلندمدت موجب افزایش هزینههای اجتماعی و حتی تعطیلی معادن خواهد شد.
نمونههای بسیاری در کشور دیدهایم که عدم ارزیابی دقیق اثرات زیستمحیطی یا نادیده گرفتن هشدارهای کارشناسان باعث اعتراضات مردمی، توقف طرحها و خسارات سنگین مالی شده است. در نقطه مقابل تجربه نشان داده هر جا رویکرد مشارکتی با جوامع محلی و زیستمحیطی اتخاذ شده، معدنکاری توانسته در بستر اعتماد عمومی به کار خود ادامه دهد.
«زیستمحیطی اندیشیدن» در معدن تنها به معنی کاستن از تخریبها یا پایبندی به حداقل الزامات قانونی نیست. این تفکر یعنی نگاه پیشگیرانه به مسائل، یعنی انتخاب فناوریهای کماثرتر، مدیریت مسئولانه پسماند، بازسازی و احیای اراضی بعد از اتمام عملیات معدنی و حتی مشارکت فعال در بهبود وضعیت محیطزیست اطراف معدن.
امروزه در بسیاری از کشورهای معدنی جهان، مفاهیمی چون «معدنکاری سبز»، «معدنکاری پایدار» یا «اقتصاد چرخهای» وارد فرهنگ برنامهریزی و سیاستگذاری شدهاند، اما در ایران همچنان با چالشهای بزرگی در این زمینه مواجهیم، از جمله نبود مشوقهای کافی برای سرمایهگذاری در فناوریهای نو، ضعف در اجرای دقیق مطالعات ارزیابی اثرات زیستمحیطی و در برخی موارد نبود شفافیت در گزارشدهی زیستمحیطی شرکتهای معدنی.
بااینحال چشمانداز معدن کاری ایران امیدوارکننده است، زیرا نهتنها نسل جدیدی از مدیران و کارشناسان معدنی به این موضوع باور دارند، بلکه نهادهای مدنی، دانشگاهها و حتی سرمایهگذاران نیز بیش از گذشته دغدغههای محیط زیستی را جدی میگیرند. خوشبختانه اکنون میتوان بهتدریج از گفتمان تقابل معدن و محیطزیست عبور کرد و بهدنبال مدلهایی برای همزیستی این دو مقوله مهم بود.
در پایان باید تأکید کنم که زیستمحیطی اندیشیدن نه یک شعار مناسبتی بلکه ضرورتی واقعی برای بقای معدنکاری در ایران است. در جهانی که مفهوم مسئولیتپذیری محیط زیستی روز به روز پررنگتر میشود، معادنی باقی میمانند که نهتنها تولید دارند بلکه «تفکر زیستمحیطی» را در همه ارکان خود نهادینه کردهاند.
محمدرضا ابراهیمی
مدیرمسئول معدن نامه