روابط عمومی هویت ساز و فرهنگ پرور
روابط عمومی و ارتباطات ماهیتش یگانه نیست و باید آن را به چند چشم و در چند چشمه نگریست. ماهیتش مکان مند و زمان مند نیست هرچند که در طول تاریخ زاده و رشد یافته است و حدوثش از سر ضرورتش بوده است.
ایمان یعقوبی– روابط عمومی و ارتباطات ماهیتش یگانه نیست و باید آن را به چند چشم و در چند چشمه نگریست. ماهیتش مکان مند و زمان مند نیست هرچند که در طول تاریخ زاده و رشد یافته است و حدوثش از سر ضرورتش بوده است. فی الحال بشر در عصر حاضر به آن بیش از پیش نیازمند است زیرا پیشرفت فناوری، شناوری اجتماعی، تکامل فردی، قدرت، سیاست ، صنعت، اقتصاد در پیوند منحصر به فردی هسنند که روابط عمومی عنصر لازم آن است. این تلازمی منطقی و ایضا فلسفی است.
ساخت روابط عمومی بر دو وجه عینی و ذهنی است. عینیت این علم در ساختار فیزیکال و مادی و ابزار بودگی است و فراعینیت به روح روابط مربوط است. روابط عمومی که خود ابزاری در خدمت بشر است، خود نیز ابزاری برای خود و در خود دارد. بی تردید این مقوله بدون رسانه آن ماهیت و معنا را ندارد. وجه ذهنی این علم از دید نگارنده همین رسانه است. بر این اساس رسانه فرعی بر یک کل بسیط چون ارتباطات است. در این معنا ارتباطات و رسانه ابزار معرفت سوژه نسبت به آبژه است.
کارکرد و کارویژه روابط عمومی از مسیر رسانه است. این رسانه است که به عنوان روح روابط عمومی مدرن ، هم هویت ساز است و هم فرهنگ ساز و گاه اسباب دست قدرت و گاه بر قدرت. پس رسانه منبع هویت ساز عصر حاضر، محضر و محشر اندیشه است. دوران کنونی به گمانم ، دوران تنازع و بقای فکر است. انسان از طریق روابط عمومی و در وجهی نازلتر از راه رسانه، مفاهیم را انتقال میدهد، ساخت یابی میکند، فرهنگی را برمیکشد و قدرتی را درمیشکند. بریکولاژ ماحصل همین است. برگزیدن آبژه هایی که هویتهای جدید را خلق میکنند. این خلق کنندگی اگر چه محاسنی دارد اما باید از مضارش ترسید.
رسانه آنتی تزش را در خودش دارد. غول مهیبی که گر بر خود بشورد خالقش را به از خودبیگانگی می کشاند، آنگونه که شناخت سوژه ، آبژه و ابزار میسر نباشد.
روابط عمومی و رسانه از منظری دیگر هم هنر است هم حقیقت، چون ارتباط، اکتسابا هنر و حقیقت است، چون ذاتش چنین است. من به سان رومن رولان می اندیشم: اگر هنر و حقیقت نمیتوانند با هم زندگی کنند، بگذار هنر بمیرد. به گمانم این حقیقت، واقعیتی است که باید دریابیم. رسالت رسانه حقیقت و واقعیت توامان است.
کارویژه روابط عمومی و رسانه در سازمانها همین است، پاسداشت حقیقت به مدد هنر و بازگویی واقعیت به کمک ابزار و اذهان. ساختن ذهنی برای پیشرفت و شناساندن آبژه ای به فاعل شناسایش. روابط عمومی هم روح سازمان است و هم دروازه معرفت و پیشرفت. برای روابط عمومی تقدم نظر بر عمل بدیهی است چرا که از دل تفکر راهبردی سازمان، کنش سازمانی زاده می شود. روابط عمومی هم تئوریک است و هم پراگماتیک. کارکرد سازمانی واحد روابط عمومی در ساحت پراگماتیکی آن نیز چندگانه است آنچه سازمان می سازد، جان می بخشد، بر میکشد و ماندگار می کند. فرهنگ سازمانی را می سازد و به تصویر می کشد. از تولید فرهنگ به بازتولید و خلق هویت سازمانی، نقشی است که روابط عمومی ایفا می کند.
–
–
–