کوره های فولاد شادگان آماده روشن شدن/ گام نهایی برای آغاز تولید صنعتی در جنوب خوزستان
در ادامه توسعه زنجیره فولاد کشور، واحد فولادسازی شادگان در آستانه راه اندازی قرار دارد. این پروژه با تلاش متخصصان و کارگران بومی خوزستان و بدون حضور کارشناسان خارجی به مرحله نهایی رسیده است.
به گزارش پایگاه خبری معدن نامه، در سرزمینی که خورشید هر روز آتش میبارد و شرجی نفس ها را سنگین میکند، هنوز ریشه هایی هستند که از دل خاک داغ میرویند و به آسمان قد میکشند. خوزستان، دیار نخل های مقاوم و مردان فولادین، بار دیگر ایستادگی اش را فریاد زده است؛ این بار نه در میدان نبرد، بلکه در میدان صنعت و سازندگی؛ جایی که نخل و فولاد در یک فصل به بار نشستهاند.
فولادسازی شادگان در شرف راه اندازی است؛ در همان روزهایی که نخلستان های خوزستان به بار نشسته اند و عطر رطب در گرمای سوزان تابستان پیچیده است. آری نخل، درخت صبوری هاست؛ ریشه در خاک دارد و سر به آسمان. در گرمای شصت درجه و شرجی نود درصدی، بی هیچ شکوهی می ایستد تا در فصل برداشت، میوه ای دهد شیرین تر از عسل. هر خوشه اش یادگار رنج نخل دارانی است که چهار فصل سال، مادرانه به پای نخل ایستادند؛ دست هایی پینه بسته که نشان عشق و استقامت است.
اما این بار، در کنار نخل ها، کوره های فولاد نیز روشن شده اند. فولادسازی شادگان، نماد دیگر صبر و غیرت مردم خوزستان است؛ جایی که جوانان غیور، مهندسان و کارگران بومی، بی هیچ کارشناس خارجی، بیابان را به کارخانه بدل کردند. مردمان نجیب شادگان، در کنار متخصصان، شانه به شانه ایستادند؛ صبورانه و بی ادعا، روز و شب را در کارگاه ها و کوره ها گذراندند، تا رویای دیرینهی فولاد در جنوب خوزستان به بار بنشیند.
و چه زیبا بود آن لحظه که نخستین صدای ذوب برخاست؛ نوایی که با یزله ها و رجزخوانی های مردان و زنان خوزستان درهم آمیخت. یزله، این سنت ریشه دار عربی، از دل تاریخ برخاسته و از شادی، افتخار و همدلی میگوید. این بار، رجزها نه از میدان جنگ، که از میدان صنعت برخاست؛ از دل کوره هایی که حرارت شان به ۱۶۰۰ درجه میرسد و از قلب مردمانی که دمای غیرت شان فراتر از هر دما و فشار است.
خوزستان، سرزمین نخل و نفت و فولاد، بار دیگر نشان داد که میتوان از دل سختی، شیرینی آفرید. از گرمای سوزان و شرجی طاقتفرسا، خرما میروید و از دل آتش و سنگ، فولاد. هر دو ثمرهی صبرند؛ هر دو هدیهی کار و ایمان. نخل و فولاد، دو چهره از یک حقیقتاند: پتک خوردن برای صیقل یافتن، سوختن برای ساختن.
صبر، شیرینی بهدنبال دارد و ثمرهی صبر، شهدی ماندگار است. هیچچیز و هیچ کس جلودار ارادهی فولادین مردمان ایرانزمین نیست. خوزستان، با همهی زخم هایش، همچنان زنده است؛ با دستان کارگر، با ریشه های نخل، با شعلهی فولاد. اینجا، زمین هرچقدر هم داغ شود، باز زایش زندگی از آن برمیخیزد؛ از دل خاک تا دل آتش.
آری نخل و فولاد، روایت خوزستاناند؛ استقامت در رنج، امید در سختی و شیرینی در پایان صبر.