اقدامات و فرصتهایی که نباید از قاب رسانه جا بمانند
در روزهای گذشته رئیس هیئت عامل ایمیدرو خبر قابل توجهی را اعلام کرد: «احیای ۵۹۴ معدن در سال ۱۴۰۳». آماری که نهتنها فراتر از هدفگذاری اولیه (۱۵۰ معدن) است بلکه رکورد جدیدی در کارنامه احیای معادن کوچک مقیاس کشور محسوب میشود. محمد آقاجانلو با تأکید بر رشد ۲۹۶ درصدی عملکرد این طرح در سال جاری بهوضوح نشان داد که احیای معادن به مرحلهای تازه رسیده است، مرحلهای که دیگر نمیتوان آن را تنها یک برنامه اقتصادی یا صنعتی دانست بلکه باید آن را بخشی از راهبرد کلان کشور در مسیر توسعه متوازن در نظر گرفت.
بااینحال یک پرسش مهم همچنان بیپاسخ مانده است: رسانهها در کجای این فرآیند ایستادهاند؟ پوشش این دستاوردها بهویژه در مرحله اقدام و اجرا هنوز با آنچه شایسته چنین تحولاتی است فاصله دارد. هرچند رسانهها همواره در مقاطع خاصی مانند مراسم رونمایی یا نشستهای خبری حضور دارند اما عمق تحولات و ابعاد منطقهای–اقتصادی فرایندهای احیای معادن کمتر در رسانهها بازتاب یافته است.
فعالیت رسانههای تخصصی حوزه معدن نباید صرفاً به اطلاعرسانی خلاصه شود بلکه یک رسانه حرفهای در حوزه معدن باید به مرجعی برای دیدهبانی روندها، نقد کاستیها و پیوند دادن بدنه کارشناسی با نهادهای تصمیمگیر بدل شود. امروز که آمار احیای معادن رشد بیسابقهای را نشان میدهد، زمان آن فرا رسیده که رسانهها نقش فعالتری در روایت این تحولات، معرفی سرمایهگذاران، بازخوانی تجربیات موفق و هشدار درباره نقاط ضعف ایفا کنند.
روند احیای معادن کوچک بهویژه در استانهای کم برخوردار با موضوعاتی چون اشتغال پایدار، مهاجرت معکوس و تقویت زنجیرههای بومی ارزش افزوده گره خورده است. این تحولات اگر بهدرستی در رسانهها روایت نشوند نهتنها از منظر عمومی ناشناخته باقی میمانند بلکه فرصت همافزایی با سایر نهادهای توسعهای نیز از بین میرود. گزارشهای میدانی، مستندسازی روندها، انتشار تجارب بومیسازی و پرداختن به چالشهای اجرای طرح احیا ابزارهایی هستند که رسانه میتواند با آنها جریان توسعه را شتاب دهد.
طبیعتاً همه بار کمرنگ بودن روایت رسانهای از طرحهای احیای معادن بر دوش رسانهها نیست. همانطور که میدانیم در بسیاری از موارد اطلاعات، پیشرفتها و چالشهای موجود در چنین پروژههایی در اختیار رسانهها قرار نمیگیرند یا به شکل مناسبی مستندسازی نمیشود. این در حالی است که شفافسازی و اطلاعرسانی دقیق نه تنها به افزایش اعتماد عمومی و جذب سرمایهگذار کمک میکند بلکه موجب افزایش پاسخگویی و بهبود بهرهوری نیز خواهد شد.
فعالین حوزه معدن باید به رسانه بهعنوان شریک توسعه نگاه کنند. روایتهای موفق از احیای معادن، ورود فناوری، ایجاد اشتغال و توسعه بومی، همگی ظرفیتهایی هستند که میتوانند از دل همکاری با رسانههای تخصصی پدیدار شوند. وقتی که تعامل میان بدنه اجرایی و رسانهها یک فرآیند دائمی و دوسویه باشد میتوان امیدوار بود که تحولات معدنی کشور نهفقط در آمار بلکه در حافظه اجتماعی و توسعه ملی نیز ماندگار شود.
در همین زمینه آنچه میتواند پوشش رسانهای طرحهای بزرگی مانند احیای معادن را ساختاریافتهتر و اثربخشتر کند، تعریف «پیوست رسانهای» در ابتدای هر پروژه است. همانطور که هر طرح عمرانی یا صنعتی نیاز به پیوست زیستمحیطی یا مالی دارد، داشتن یک پیوست رسانهای نیز بهعنوان یک ضرورت توسعهمحور باید در استراتژی نهادها و شرکتها گنجانده شود. متأسفانه بسیاری از پروژههای معدنی بدون چنین پیوستی آغاز میشوند و همین بیتوجهی باعث میشود نه مردم از ابعاد پیشرفت پروژهها مطلع باشند، نه رسانهها بتوانند نقش خود را در روایتسازی ایفا کنند.
اختصاص یک بودجه مشخص برای مستندسازی، تولید محتوا و گزارشهای پیوسته از روند اجرای پروژهها، اقدامی است که هم به تقویت ارتباط با افکار عمومی کمک میکند و هم در افزایش اعتماد و همراهی ذینفعان، سرمایهگذاران و حتی نهادهای نظارتی مؤثر است. انتظار میرود نهادهایی مانند ایمیدرو و شرکتهای زیرمجموعه آن در سال جدید، تعریف و اجرای پیوست رسانهای را بهعنوان بخشی جداییناپذیر از طرحهای توسعهای خود مورد توجه قرار دهند و مسیر شفافسازی و اطلاعرسانی را از همان ابتدا طراحی و دنبال کنند. تنها در چنین صورتی است که میتوان مطمئن بود اقدامات معدنی کشور، نه صرفاً در گزارشهای آماری بلکه در حافظه عمومی و وجدان اجتماعی نیز ماندگار خواهند شد.
محمدرضا ابراهیمی
مدیرمسئول معدننامه