بازی در زمین نابرابر
چگونه سیاست ارزی ، رقابت پذیری صنعت فولاد را تضعیف می کند؟
سیاست ارزی چند نرخی، به جای حمایت از تولید، شمشیری شده که بر گلوی صنعت فولاد نشسته است؛ سیاستی که سود واقعی صادرکنندگان را میبلعد و دلالان را برنده میدان میکند، آن هم در قلب صنعتی ترین بخش اقتصاد ایران.
به گزارش پایگاه خبری معدن نامه، در حالیکه صنعت فولاد ایران با چالش های ناشی از رکود داخلی، افزایش هزینه های تولید و نوسانات بازار جهانی روبهروست، سیاست ارزی چند نرخی موجود، به عاملی ساختاری در تضعیف رقابت پذیری و سودآوری بنگاه های صادرات محور تبدیل شده است.
این سیاست عملاً از تولیدکننده مالیات میگیرد تا به دلالان و واسطه گران پاداش دهد؛ وضعیتی که مزیت رقابتی شرکت های پیشرو، از جمله فولاد مبارکه را در بازارهای جهانی به شدت کاهش میدهد.
حمله به زنجیره ارزش
در چارچوب نظری کارشناسان، حاشیه سود نتیجه کارایی زنجیره ارزش بنگاه است. اما سیاست ارزی فعلی، مستقیماً به این حاشیه سود حمله کرده است. اختلاف معنادار میان نرخ ارز در مرکز مبادله و بازار آزاد باعث شده است تا صادرکنندگانی مانند فولاد مبارکه ناچار شوند ارز حاصل از صادرات خود را با نرخی بسیار پایین تر از ارزش واقعی آن تسویه کنند. این امر در واقع یک مالیات پنهان بر صادرات است که نه تنها قدرت قیمتگذاری بنگاه را در بازارهای جهانی از بین میبرد، بلکه انگیزه توسعه صادرات را نیز تضعیف میکند.
مزیت برای دلالان، زیان برای تولیدکنندگان
سیاست ارزی چندنرخی عملاً یک «زمین بازی نابرابر» ایجاد کرده است. از یکسو، فولاد مبارکه با وجود عملکرد موفق در حوزه صادرات (بیش از ۳۲۰ میلیون دلار در نیمه نخست سال ۱۴۰۴) بخش قابل توجهی از سود خود را به دلیل نرخ دستوری ارز از دست میدهد.
برآوردها نشان می دهد که نرخ تسعیر ارز صادراتی بین ۲۰ تا ۲۵ درصد کمتر از نرخ واقعی بازار است. از سوی دیگر، همین شکاف قیمتی موجب شکل گیری فرصتهای سوداگرانه شده و فعالیتهای غیرمولد را پاداش میدهد. در نتیجه، سود حاصل از زحمات تولیدکننده، به جای بازگشت به چرخه تولید، در مسیرهای غیرمولد جریان مییابد. این ناهنجاری حتی در دادههای فروش نیز مشهود است: متوسط نرخ فروش صادراتی برخی محصولات فولادی ۱۰ تا ۱۵ درصد پایین تر از نرخ داخلی است؛ یعنی تولیدکننده برای صادرات «تنبیه» میشود.
فاصله با الگوی جهانی رقابتپذیری
رهبران جهانی صنعت فولاد، مانند POSCO کره جنوبی و ArcelorMittal، در محیطهایی فعالیت میکنند که نرخ ارز واحد و شفاف، ثبات تصمیمگیری و بازگشت کامل منابع ارزی به چرخه تحقیق و توسعه را تضمین میکند. در مقابل، سیاست فعلی در ایران شرکت هایی نظیر فولاد مبارکه را از مسیر طبیعی رقابت جهانی بازداشته و منابعی را که باید صرف پروژههای توسعه پایدار و فولاد سبز شود، به کانالهای غیرمولد هدایت میکند.
سیاست ارزی چندنرخی امروز تنها یک مشکل اقتصادی نیست، بلکه تهدیدی راهبردی برای آینده صادرات غیرنفتی ایران محسوب میشود. ادامه این وضعیت، سودآوری و انگیزه تولیدکنندگان را کاهش داده و در نهایت جریان ارزآوری کشور را مختل خواهد کرد.
حرکت به سوی نرخ واحد و شفاف ارز نه یک تصمیم کوتاهمدت اقتصادی، بلکه ضرورتی استراتژیک برای بازگرداندن منافع واقعی به بخش تولید، حذف رانت و بازسازی مزیت رقابتی صنایع مادر کشور ، بهویژه صنعت فولاد، در بازارهای جهانی است.
رصد روز