احسان سالاری کارشناس سازماندهی و طبقه بندی مشاغل فولاد خوزستان مطرح کرد:
بی تفاوتی سازمانی، بحران خاموش و سقوط آرام در سازمانها
احسان سالاری کارشناس سازماندهی و طبقه بندی مشاغل: بیتفاوتی کارکنان نسبت به مسائل و مشکلات سازمان، معضلی است که گریبان اکثر سازمانها را گرفته است. مدیران در برخورد با این موضوع عکسالعملهای متفاوتی از خود نشان میدهند. بعضی چون چارهای نمییابند بیتفاوت میگذرند، بعضی چاره کار را آموزش کارکنان میدانند، بعضی (مدیران بی تجربه) اصلاً […]
احسان سالاری کارشناس سازماندهی و طبقه بندی مشاغل: بیتفاوتی کارکنان نسبت به مسائل و مشکلات سازمان، معضلی است که گریبان اکثر سازمانها را گرفته است. مدیران در برخورد با این موضوع عکسالعملهای متفاوتی از خود نشان میدهند. بعضی چون چارهای نمییابند بیتفاوت میگذرند، بعضی چاره کار را آموزش کارکنان میدانند، بعضی (مدیران بی تجربه) اصلاً متوجه آن نمیشوند. اگر به بیتفاوتی مانند دیگر عوامل بحران زا از قبیل: کاهش نقدینگی، یا عدم فروش کالای تولید شده و مواردی از این دست، توجه شود، میتوان به آن به عنوان یک عامل تخریبی در سازمان نگاه کرد. بیتفاوتی یک فرآیند کند است که به تدریج در کارکنان ظاهر میشود. بیتفاوتی را شاید بتوان یک بحران خاموش، سقوط آرام و تخریب مستمر و بدون صدا نام نهاد. سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که، چرا چنین مشکلی بوجود میآید؟ نتایج آن چیست؟ راه حل کدام است؟ هر سازمان بسته به شرایط، اقلیم، بافت نیروی انسانی و شیوه مدیریت، عوامل متفاوتی جهت بروز بیتفاوتی دارد ولی معمولاً عمده دلایل بوجود آمدن بیتفاوتی در سازمانها به شرح ذیل است:
عدم شایسته سالاری:
کارکنان نگاه تیزبینی به تصمیمات مدیریت دارند. انتخاب فردی ناشایسته و نالایق، موجب بروز نارضایتی و بیتفاوتی میگردد. شایسته سالاری در سازمانهای بیمار جایگاهی ندارد. در این سازمانها، قوانین ابزاری است منعطف در دست کسانی که به سود خود آن را تغییر داده و به صلاح عدهای اندک از آن بهرهبرداری مینمایند. ترفیعات بر اساس لیاقت افراد انجام نمیشود و معیار شایسته بودن بر تعداد بله گفتن و حرف شنوی بدون چون و چرا است.
عدم شناخت نیازهای کارکنان:
کارکنان نیازهای متفاوتی دارند. بعضی با دریافت حقوق بیشتر (جهت جبران تورم بی رحم که یکی از دغدغههای این روزهای زندگی است)، بعضی با پذیرفته شدن و ارتقاء، بعضی با تشویق و… احساس رضایت میکنند. فرد درصورت عدم تأمین نیازهای خود، ابتدا احساس رضایت خود را از دست میدهد و بعد از تلاش برای بر طرف کردن این نیاز و عدم نتیجهگیری، انگیزه خود را از دست داده و در نهایت بی تفاوت خواهد شد.
بیتوجهی به مسائل رفاهی کارکنان:
عدم توجه به مسائل رفاهی و آسایشی پرسنل موجب کاهش انگیزه میشود. در این مورد ممکن است ابتدا پرسنل خود را با شرایط کارکنان سازمان های مشابه مقایسه کنند و پس از تلاش جهت دست یابی به رفاه و آسایش و عدم پاسخی معقول از سوی سازمان، اندک اندک در راه بی تفاوتی گام بردارد.
عدم فرصت مشارکت در تصمیم گیری:
در اغلب سازمانها، اختیار تصمیمگیری در سطوح بالای سازمان متمرکز بوده و کارکنان فرصت مشارکت زیادی در تصمیمگیریها ندارند. لذا علاقه و اعتقادی نسبت به تصمیمات گرفته شده ندارد و با بیاعتنایی و خونسردی به اجرای آنها میپردازند.
به دنبال این بیتفاوتی شاهد مواردی ناخوشایند ازقبیل کاهش سطح کیفیت تولیدات و خدمات،کاهش شدید نشاط سازمانی و عدم اطمینان به مدیریت ارشد سازمان،کاهش انگیزه کارکنان و مراجعه به محل کار فقط برای دریافت حقوق ماهانه، عدم حساسیت به وظایف و تکالیف محوله و کار گریزی، بی تفاوتی به مشکلات و حتی کمک به سرعت بخشیدن آن، بیتوجهی به حفظ و حراست از منابع ارزشمند سازمانی، تاخیر در ورود و تعجیل در خروج و بیزاری از ماندن در محیط کار و همچنین عدم ارایه پیشنهاد، ایده و راهکار جدید درجهت بهبود شرایط کار در سازمان هستیم.
راهکار اصلی برطرف نمودن بی تفاوتی سازمانی چیست؟ به اتفاق نظر اکثر محققین در این حوزه، تغییر در نگرش به نیروی انسانی و تحقیق و توجه به نیازهای کارکنان سازمان کلید حل این معضل دامن گیر است. لازمه رقابت و کسب سود بیشتر و مستمر، توجه فزاینده مدیران به منابع انسانی است. تمام مسائل مورد بحث در هر سازمانی به نوعی به نیروی انسانی برمیگردد. به عبارتی دیگر مدیران وقتی می توانند به موفقیت دست یابند که ابتدا به نیروی انسانی و نیاز های آن توجه کنند بعد به کار. به گفته ماتسوشیتا بنیان گذار صنعت الکترونیک ژاپن، نخست انسان سپس کالا.