مازاد نیاز سنگ آهن، ماده خام نیست
مهندس مهرداد اکبریان، رئیس انجمن سنگ آهن ایران و نائب رئیس کمیسیون صنایع و معادن اتاق بازرگانی ایران، طی مصاحبهای به بیان فعالیتها و اهداف انجمن سنگ آهن ایران و همچنین چالشهای متفاوت فعالین این حوزه پرداختند. در ادامه بخشی از مصاحبه مهندس اکبریان را میخوانید.
در خصوص فعالیتهای انجمن سنگ آهن ایران توضیحاتی ارائه فرمایید؟
این انجمن در سال 1391 تاسیس شد و در حال حاضر در دوره چهارم فعالیت خود قرار دارد. در آن دوره، دولت به بخش معدن ورود کرد و قصد گرفتن عوارض و مالیات از معدنداران را داشت. همچنین شاهد صدور ضوابطی بودیم که با شرایط تولید معادن همخوانی نداشت. معدن تشنه پیشرفت و توسعه بود و در نظر داشت تا قدمهای بلندی را بردارد، اما دولت همراه نبود. بر همین اساس به این نتیجه رسیدیم که باید یک انجمن تخصصی در حوزه سنگ آهن داشته باشیم تا از حقوق فعالان این حوزه دفاع کند. بنده از بنیانگذاران و نخستین رییس این انجمن بودهام. از همان ابتدا کار انجمن در زمینه مبارزه با بخشنامههای ضد تولید آغاز شد و همچنان ادامه دارد، ولی به مرور زمان با افزایش عمر کاری انجمن سنگ آهن ایران، فعالیتهای آن دیگر مختص به کنکاش بخشنامهها و دفاع در برابر آنها نبود، زیرا خیلی زود دریافتیم که ما عضو زنجیره بزرگتری در کشور به نام زنجیره آهن و فولاد هستیم که به جز معادن، بازیگران بزرگی از جمله صنایع معدنی، تولیدکنندگان شمش و حتی صنایع پاییندست مانند تولیدکنندگان لوله پروفیل، صنایع ساختمان، لوازم خانگی و… در آن وجود دارد؛ بنابراین به این نتیجه رسیدیم که تنها راه ما، تعامل با یکدیگر است. قابل ذکر است، شیوهای که انجمن پیش گرفته، تا حدودی متفاوت از رویهای است که در آغاز دهه نود داشت. در حال حاضر بیشتر درگیر همافزایی حلقههای مختلف زنجیره هستیم و بنده در این راه، تلاشهای زیادی داشتهام.
آیا انجمن سنگآهن ایران به اهداف مورد نظر خود دست یافته است؟
قطعا هیچ وقت نمیشود به 100 درصد اهداف اولیه خود رسید. همه مسائل موجود در دست ما نیست؛ بلکه بخش قابل توجهی از آنها حاکمیتی است و از دسترس ما خارج است. بخش دیگری از امور هم به بازارهای جهانی ارتباط دارد که کنترل آن در دست ما نیست. به همین دلیل، گاهی اوقات انرژیمان را به رفع مشکلات ضروری که متوجه فعالان سنگ آهن بوده معطوف کردهایم که شاخصترین آن، تشکیل صندوق است. سالها قبل به این نتیجه رسیده بودیم که یکی از اهداف مهم و ماندگار انجمن سنگ آهن ایران، تشکیل یک صندوق سرمایهگذاری با مشارکت تجار و سرمایهداران است تا به یک بخش مولد در کشور تبدیل شود. اگر اکتشاف ناقص است، اگر واردات ماشینآلات دچار مشکل است، اگر معادنی داریم که توان سرمایهگذاری در محدوده خود را ندارند، با تشکیل این صندوق میتوان مشکلات را مرتفع کرد و به طور کلی، توان معادن سنگ آهن را در کل کشور، به شکل یکپارچه افزایش دهد؛ نه اینکه یک معدن رشد داشته باشد و معدن دیگری از مراحل توسعه عقب بماند. تاسیس چنین صندوقی، فراتر از مباحث دولتی است و باید در بخش خصوصی ایجاد شود که متاسفانه هنوز فرصت لازم برای تحقق این امر ایجاد نشدهاست. ناگفته نماند، این انجمن در حوزههای دیگر به موفقیتهای خوبی دست یافته است. به عنوان مثال، طبیعتا کشورهای خارجی در حوزه صادرات به دنبال عواید شرکتهای خود هستند و حتی اگر بتوانند، به ما زور هم میگویند. در چنین شرایطی باید به صورت یکپارچه در مقابل آنها بایستیم. تا زمانی که انجمن در بحث قیمتگذاری ورود نکردهبود، میانگین قیمت صادرات کشور برای سنگآهن یا گندله، همیشه از قیمتهای منطقه پایینتر بود، اما ما تلاش کردیم تا این رقم تا حد امکان واقعی شود. یا مثلا در موضوع فریت (هزینه ارسال و حملونقل بار) با کشتی، همیشه فریت بالاتری بود و بخشی از عوامل آن، سیاسی بود. مثلا فریت بار در بنادر جنوب ایران، همیشه بیشتر از فریت بار در یک بندر همارز مانند بندر صحار عمان بودهاست؛ در حالی وقتی که یک کشتی میخواهد از این بنادر به مقصدی مشترک برود، هزینههای مشابهی دارد. حالا چرا از ما پول بیشتری میگرفتند؟ چون از نظر آنها تجار ایرانی از حمایتی که معمولا از تجار خارجی میشود، بیبهره هستند. در این میان، تشکلها نقش مهمی را ایفا میکنند و میتوانند در برابر زورگوییهای شرکتهای خارجی نسبت به شرکتهای ایرانی، راهحلهای مناسبی اتخاذ کنند. دولتهای مختلف به فراخور شرایط و سابق خود، رفتارهای متفاوتی در برابر تجار ایرانی داشتهاند که از مهمترین آنها میتوان به محدودیتهای وضع شده، عوارض، قیمتهای دستوری، جمعآوری برخی از معادن کوچک و متوسط و… اشاره کرد. در چنین شرایطی، سعی ما در انجمن بر این بوده تا اطلاعات مربوط به تولید و بازار را جمعآوری کنیم و به دست دولت و مجلس شورای اسلامی برسانیم تا با چنین اقدامی، به مشکلات موجود عکسالعمل نشان دهیم تا بلکه باعث کاهش خسارتهای احتمالی در حوزه سنگ آهن شویم.
وضعیت معادن سنگ آهن کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
در حال حاضر مصرف فولاد در کشورمان 15 تا 20 میلیون تن در سال و میزان تولید سالانه نیز حدود 35 میلیون تن است که به اجبار نیمی از آن را صادر میکنیم. ظرفیت تولید فولاد کشور بر اساس مجوزهای صادره حتی بیشتر از 90 میلیون تن برآورد میشود که اگر مجوزهای صادر شده به تولید برسند، این رقم محقق میشود. از این بابت ما مشکل بازار سنگ آهن نداریم؛ اما معضل اصلی این است که سنگ آهنیها همیشه تحت فشار دولت و صنایع فولاد بودهاند، به طوری که قیمتها همیشه سرکوب شدهاست. اینکه ما همیشه مشتری داشته باشیم؛ اما قیمت، به نفع و به صرفه تولیدکننده نباشد، نگرانکننده است. بر اساس برآوردهای انجامشده، هماکنون به اندازه 20 سال ذخیره آهن داریم و اگر اکتشافاتمان تکمیل شود، قطعا ذخیره ایران به مراتب بیشتر از این عدد است. ذخیره آهن ایران را 8/2 میلیارد تن پیشبینی میکنند، اما رقم واقعی، به 5 میلیارد تن نزدیک است. متاسفانه متولی درستی وجود ندارد که برای سنگ آهن کشور برنامهریزی و آینده آن را تبیین کند.
واحدهای معدنی و صنایع معدنی با چه مشکلاتی مواجه هستند؟
دولت بحثی را به نام «تنظیم بازار » دارد؛ در حالی که خود بازار قابلیت خودتنظیمی دارد و نیاز به مداخله دولت نیست، با این حال هرچقدر که ما این نکته را میگوییم، دولت باور نمیکند. یک رویکردی در دولت وجود دارد که در جامعه و نزد عموم به آن سیاست «توزیع عادلانه» میگویند و در میان خواص و تولیدکنندگان، از عبارت «تنظیم بازار» برای آن رویکرد استفاده میشود. این عناوین، مربوط به یک رویکرد و حرکت میباشند که مشخصا محصول مداخله مستقیم دولت در عرضه و تقاضا است. در حال حاضر با بگیر و ببندهایی که در حوزه صادرات ایجاد کردهاند، گندلهای که با تشویق و قول خرید دولت تولید شده، آنقدر در بازارها باقی مانده که در حال پودر شدن و نابودی است. گندله مانند شمش نیست و بعد از مدتی، کیفیت خود را از دست میدهد. گندلهها در انبارها مانده و به فروش نرفتهاند. آخرین معاملهای که در بورس انجام شده، با قیمتی حدود 22 درصد کدال شمش خوزستان است و این یعنی زیر قیمت تولید. در چنین شرایطی، تولیدکنندگان گندله و کنسانتره و معدنداران باید چه کار کنند؟ هیچکس با مفاهیمی مانند ارزشافزوده و مبارزه با خام فروشی مخالف نیست، ولی وقتی شما این کلمات را نابهجا بهکار میبرید، چیزی جز خسارت برای کشور ندارد. بارها این موضوع را مطرح کردهایم؛ ماده خامی که مورد مصرف کارخانهها و صنایع داخلی است، تا آخرین تناژی که مصرف میکنند، ماده خام است! این حجم باید در اختیار آنها قرار گیرد، اما اگر تولیداتی دارید که مازاد بر این نیاز است یا اینکه جنس این تولیدات و ناخالصی آن طوری است که بازار داخل اشتهایی برای دراختیار داشتن و خرید آن ندارد، دیگر ماده خام محسوب نمیشوند؛ بلکه محصول صادراتی هستند. اینها کالای تجاری محسوب میشوند و دولت باید کمک کند تا صادر شوند.
در حال حاضر 11 میلیون تن گندله مازاد در کشور داریم. زمانی که این محصول قیمت بالایی داشت، باید اجازه صادرات آن را میدادند؛ نه اکنون که قیمت آن نصف شده است. در حال حاضر با رعایت شرایط خاص و عرضه در بورس و … این اجازه را دادهاند، اما با توجه به هزینه کشتی و صادرات، با قیمت موجود صرفه لازم را ندارد و نمیتوان آن را صادر کرد که ضرر این رویکردها به تولیدکننده میرسد. متاسفانه طی سالهای گذشته همیشه با 35 درصد کاهش سرمایهگذاری مواجه بودهایم، آن هم در بخشی که سرمایهگذاری در آن باید هر سال، دو برابر میشد. از دیگر مشکلات موجود در این بخش، اولا مشکلات مربوط به زیرساخت و ثانیا موارد مربوط به خدمات بخش معدن است. در تمام موارد از جمله ماشینآلات، قطعات، تکنیکها، فناوری، نرمافزارها، متههای اکتشاف، فیلترها و … ضعف داریم. اگر علاوه بر زیرساخت، مشکل خدمات نیز رفع شود، با همین معادن و بضاعت موجود، به جای 100 میلیون تن، 180 میلیون تن تولید خواهیم داشت.
.
.
.
.
.