نگاهی به پروژه انتقال آب عمان به فلات مرکزی:
از عمق دریا تا مرکز ایران، انتقال پرهزینه آب برای بقای صنایع فولاد
درحالیکه زایندهرود دیگر توان تأمین آب صنایع اصفهان را ندارد، اجرای پروژه انتقال آب از دریای عمان به فلات مرکزی بارقه امیدی برای تداوم حیات صنایع فولاد در استان اصفهان ایجاد کرده است، طرحی بزرگمقیاس که با سرمایهگذاری مستقیم صنایع و با هدف تأمین آب پایدار، اکنون وارد فاز بهرهبرداری آزمایشی شده و در عین حال با چالشهایی همچون هزینه بالا، ملاحظات زیستمحیطی و دغدغههای کیفیت آب همراه است.
احسان رنجبران_ در آستانه رسیدن آب دریای عمان به استان اصفهان، بحثها درباره تأثیر این پروژه عظیم بر آینده صنایع فولاد در مرکز کشور بالا گرفته است. درحالیکه زایندهرود سالهاست توان تأمین آب صنایع و کشاورزی استان را از دست داده، طرح ملی انتقال آب از دریای عمان به فلات مرکزی ایران به یکی از اصلیترین امیدهای صنایع بزرگ این منطقه بدل شده است. اکنون که فاز نخست این پروژه عملیاتی شده و نخستین محمولههای آب در حال ورود به استان هستند، این پرسش مطرح میشود که آیا این طرح میتواند تشنگی طولانیمدت صنایع فولاد اصفهان را پایان دهد و اصلاً آیا این آب برای فعالیتهای صنعتی مناسب است؟
روز چهارشنبه اول مردادماه مدیرعامل پالایشگاه نفت اصفهان از بهرهبرداری آزمایشی فاز نخست انتقال آب دریا به این مجموعه خبر داد، اما آخرین وضعیت انتقال آب به صنایع فولاد این استان هنوز مشخص نیست و این موضوع پرسشهایی درباره میزان پیشرفت واقعی طرح و زمانبندی بهرهبرداری رسمی ایجاد کرده است.
پروژهای ملی برای تأمین آب صنایع مرکزی کشور
طرح انتقال آب از دریای عمان و خلیج فارس یکی از بلندپروازانهترین پروژههای تأمین آب در ایران است که با مشارکت مالی صنایع بزرگی از جمله فولاد مبارکه، ذوبآهن اصفهان، گلگهر و مس سرچشمه انجام شده است. بخش عمده منابع مالی این پروژه بدون تکیه بر بودجه عمومی و با سرمایهگذاری مستقیم صنایع آغاز شد و هدف آن تأمین پایدار آب برای مراکز صنعتی در استانهای کرمان، یزد و اصفهان است.
طبق گزارشها در فاز نخست این طرح حدود ۷۰ میلیون مترمکعب آب پس از فرآیند شیرینسازی به اصفهان رسیده و به شبکه تأمین آب صنایع بزرگ تزریق میشود. این تنها بخشی از طرح کلانتری است و در مراحل بعدی ظرفیت آن تا ۴۰۰ میلیون مترمکعب در سال افزایش خواهد یافت.
فرآیند شیرینسازی این آب پیش از انتقال در نزدیکی سواحل دریای عمان و در ایستگاههای تصفیه بزرگ انجام میشود. این تصفیهخانهها با فناوری اسمز معکوس (RO) طراحی شدهاند که میتواند نمک و سایر املاح مضر را از آب جدا کند. بهاینترتیب آب با کیفیت مناسب برای استفادههای صنعتی بهوسیله خطوط لوله و پمپاژ چندمرحلهای به فلات مرکزی منتقل میشود. انجام عملیات شیرینسازی در مبدأ بهدلیل محدودیتهای فنی و اقتصادی انجام میشود و در حال حاضر شیرینسازی در مقصد (مانند اصفهان) صورت نمیگیرد.
مزایای طرح انتقال آب دریا برای فولاد اصفهان
1_تضمین پایداری تولید: صنایع فولاد برای مواردی مانند خنککاری، فرآیندهای شیمیایی، احیای مستقیم، حملونقل مواد و مدیریت پسماند بهطور مستقیم به آب وابستهاند. کمآبی در سالهای اخیر بعضاً مشکلاتی را برای خطوط تولید ایجاد کرده بود. تأمین آب از منابع دریایی، پایداری تولید را تقویت میکند.
2_ کاهش وابستگی به زایندهرود: زایندهرود دیگر توان تأمین چندجانبه برای کشاورزی، شرب و صنعت را ندارد و با ورود آب دریا، فشار از روی این منبع آسیبدیده برداشته میشود.
3_ مدیریت مستقل منابع آبی توسط صنعت: یکی از نکات قابل توجه این پروژه دخیل بودن صنایع در اجرای آن است که این مسئله علاوه بر تسریع کار، به خودکفایی و پاسخگویی بیشتر صنایع در برابر نیازهای آبی خود منجر میشود.
چالشهای موجود پروژه انتقال آب
با وجود مزایای پررنگ، این طرح همچنان با چند پرسش جدی روبهرو است:
1_ هزینه بالای انتقال و شیرینسازی: فرایند شیرینسازی آب دریا به انرژی و سرمایهگذاری بالایی نیاز دارد. این هزینهها قیمت تمامشده تولید فولاد را در اصفهان افزایش میدهد و ممکن است رقابتپذیری صنایع را تحت تأثیر قرار دهد.
2_ پایداری محیطزیستی و تأثیر بر دریا: نگرانیهایی درباره تأثیرات زیستمحیطی نمکزدایی و دفع پسماند شور در سواحل دریای عمان و خلیج فارس مطرح است که ممکن است در آینده چالشبرانگیز شود.
3_ آیا آب دریا برای فولادسازی مناسب است؟ در حالت عادی آب شور برای صنایع فولادی مناسب نیست. بااینحال در این طرح آب قبل از انتقال شیرینسازی میشود. البته همچنان سطح خلوص و میزان رسوبات باقیمانده در این آب میتواند بر عملکرد تجهیزات صنعتی بهویژه در فرآیندهای حساس اثر بگذارد و نیازمند کنترل دقیق است.
4_ پوشش ناکامل نیازهای صنعتی و نبود سهم برای بخش شرب و کشاورزی: در فاز نخست بخش عمده این آب به صنایع اختصاص یافته است و همچنان تأمین شرب و کشاورزی از منابع داخلی ادامه دارد که این موضوع ممکن است در آینده بهویژه در شرایط خشکسالی موجب بروز مشکلات اجتماعی شود.
تغییر نگاه صنعت به جایگاه خود
این پروژه نهتنها از منظر فنی و زیرساختی حائز اهمیت است، بلکه از نظر سیاستهای اقتصادی صنعت نیز نقطه عطفی به شمار میآید. انتقال آب بهجای انتقال صنعت، مفهومی است که سالها در سیاستگذاریهای صنعتی کشور محل بحث بوده و منتقدان معتقد بودند که صنایع آببر مانند فولاد باید در نزدیکی منابع آبی مستقر شوند. با اجرای این طرح این نگاه تا حدی تغییر کرده و صنایع قدرتمندی مانند فولاد مبارکه ترجیح دادهاند با سرمایهگذاری مستقیم در انتقال منابع، جایگاه فعلی خود را حفظ و توسعه دهند. این انتخاب گرچه پرهزینه است، اما حاوی پیام روشنی از نقشآفرینی بخش خصوصی در حل بحرانهای مزمن کشور است.
از سوی دیگر نباید فراموش کرد که استمرار چنین پروژههایی نیازمند حاکمیت یکپارچه در مدیریت منابع آب و انرژی است. اگرچه فعلاً اولویت با صنایع است، اما در بلندمدت لازم است که این منابع بهصورت عادلانه بین صنعت، کشاورزی و شرب توزیع شوند تا از بروز نارضایتی اجتماعی و تضاد بین استانها جلوگیری شود. همچنین نظارت دقیق بر کیفیت آب شیرینشده، مسیرهای انتقال و مصرف واقعی در صنایع باید در دستور کار دولت و نهادهای ناظر قرار گیرد تا سرمایهگذاری کلانی که در این طرح انجام شده، بتواند به شکل پایدار و مؤثر پاسخگوی نیازهای حیاتی کشور باشد.
نتیجهگیری
طرح انتقال آب دریا به فلات مرکزی ایران برای صنایع فولاد اصفهان یک نفس تازه است، اما این نفس تازه باید در بستری از مدیریت پایدار، شفافیت و مشارکت ملی ادامه پیدا کند. چرخ صنعت اصفهان شاید با آب دریا بچرخد، اما اگر این چرخ با درک و مسئولیتپذیری نسبت به منابع و محیطزیست همراه نباشد، ممکن است خیلی زود دوباره از حرکت بازبماند.