یادداشتی از عزیراله عصاری، مشاور عالی گروه CPGو مدیرعامل پیشین سرمایهگذاری توسعه معادن و فلزات؛
پایان ماه عسل!
چرخهای توسعه ما به سرعت لازم نرسیده و از برنامه تدوین شده برای افق ۱۴۰۴ که رسیدن به تولید ۵۵ میلیون تن است، عقب افتادهایم. چنانچه چالشهای موجود سریعتر رفع نشوند اقدامات درخشان صنعت فولاد در سالهای اخیر ادامه نخواهد یافت.
به گزارش پایگاه خبری معدننامه، از جمله چالشهای موجود در صنعت فولاد، عقب ماندن از فعالیتهای اکتشافی است. ما به ذخایر موجود بسنده کردهایم و سیاستگذاران هرگز به این فکر نیفتاده اند که روزی ذخایر موجود تمام می شود. در کشور ما تا وقتی بودجه کافی موجود بود، دولت این اقدام را انجام نداد و در زمان کنونی هم که نیاز آن احساس شده است، بودجه لازم در اختیار دولت نیست! در نتیجه باید خود صنعت دست به کار شود. برای استخراج و اکتشاف، نیاز به تجهیزات پیشرفته داریم. تجهیزات ما قدیمی شده اند و برای سرعت بخشیدن به مراحل عملیاتی نیاز به تجهیزات پیشرفته و روز داریم. سنگ آهن از معضلات بخش فولاد است که باید در دسترس بخش فولاد قرار گیرد اما این کمبود یکی از چالشهای پیش روی ما است. توجه به تامین زیرساختهای لازم برای توسعه صنعت نیز اولویت دارد. برای رسیدن به نقطه ۵۵ میلیون تن باید نارسایی های زیرساختی را برطرف کنیم که شامل کمبود جاده، راه آهن، اسکله، حمل و نقل دریایی و حتی ناوگان حمل و نقل است. معادن ما در نقاط محروم قرار دارند و باید دسترسی مناسبی داشته باشند، اما این دسترسی وجود ندارد.
اثرگذاری صنعت فولاد در جامعه بسیار زیاد است و صنایع بالادستی و پایین دستی آن به جز اینکه اشتغال آفرینی وسیعی در بخش های مختلف جامعه دارند، محصول نهایی شان در زندگی عموم مردم قابل لمس است. به واقع صنعت فولاد زنجیره ای بسیار بااهمیت دارد. به ویژه در ایران که علیرغم برخورداری از یک درصد از جمعیت دنیا، ۷ درصد از ذخایر معدنی در این کشور است و این معادن که اغلب آن معادن آهن است، ظرفیت بالایی را برای زنجیره صنعت ایجاد کرده است.
همچنین صنعت فولاد خدمات بسیار ارزنده ای را در دوران تحریم ها به کشور ارایه کرده است. چنانکه کمبودهایی که در ازای تحریم نفتی داشتیم را از حیث سیستم ارزی جبران کرده است. تلاش متخصصان و مدیران این بخش در دوران تحریم قابل توجه بوده و خوشبختانه موفق شده اند علاوه بر راه اندازی خطوط توسعه در زمان تحریم، جایگاه ویژه ای را برای کمبودهای ارزی کشور به وجود بیاورند. علاوه بر اینکه نیازهای داخلی کشور تامین شده است، توانستیم بخشی از محصولات را به بازارهای جهانی صادر و از این طریق نیازهای ارزی مان را تامین کنیم.
اما علیرغم همه این موفقیت ها چرخ های توسعه ما به سرعت لازم نرسیده و از برنامه تدوین شده برای افق ۱۴۰۴ که رسیدن به تولید ۵۵ میلیون تن است، عقب افتاده ایم. چنانچه چالش های موجود سریع تر رفع نشوند اقدامات درخشان صنعت فولاد در سالهای اخیر ادامه نخواهد یافت. بنابراین همه باید کمک کرده و با مدل سازی و تصمیمات موثر این چالش ها را برطرف کنند.
چالش های فعلی صنعت فولاد
از جمله چالش های موجود در صنعت فولاد، عقب ماندن از فعالیت های اکتشافی است که متاسفانه اهمیتی به آن داده نمی شود. ما به ذخایر موجود بسنده کرده ایم و سیاست گذاران بالادستی هرگز به این فکر نیفتاده اند که روزی ذخایر موجود تمام می شود. اکتشاف در همه دنیا یک اقدام زیرساختی است که دولت باید هزینه اش را تقبل کند تا بعد از آن برای سرمایه گذاری در این حوزه از سرمایه گذاران دعوت شود. اما در کشور ما تا وقتی بودجه کافی موجود بود، دولت این اقدام را انجام نداد و در زمان کنونی هم که نیاز آن احساس شده است، بودجه لازم در اختیار دولت نیست! در نتیجه باید خود صنعت دست به کار شود. ما در این حوزه موفق شدیم یک کنسرسیوم بزرگ با ۶۰ هزار کیلومتر مربع پهنه ایجاد کنیم که اینک تبدیل به شرکتی فعال در زمینه اکتشاف شده است.
چالش دوم، نیاز به تجهیزات پیشرفته برای استخراج و اکتشاف است. تجهیزات ما قدیمی شده اند و برای سرعت بخشیدن به مراحل عملیاتی نیاز به تجهیزات پیشرفته داریم. سنگ آهن از معضلات بخش فولاد است که باید در دسترس بخش فولاد قرار گیرد اما این کمبود یکی از چالش های پیش روی ما است.
چالش سوم مباحث زیرساختی است. برای رسیدن به نقطه ۵۵ میلیون تن باید نارسایی های زیرساختی را برطرف کنیم که شامل کمبود در جاده، راه آهن، اسکله، حمل و نقل دریایی و حتی ناوگان حمل و نقل است. معادن ما در نقاط محروم قرار دارند که باید دسترسی مناسبی داشته باشند، اما این دسترسی وجود ندارد.
چالش بعدی، مباحث انرژی اعم از آب و برق و گاز است. کمبود برق چالش بزرگی است که برای تامین آن برای مردم، باید به صنعت خاموشی بدهیم و این زیان زیادی را برای صنعت به همراه دارد. آب نیز بحران فعلی کشور است. فولاد مبارکه به عنوان یکی از صنایع پیشران در کشور است که حدود ۴۰ درصد از تولید فولاد را در دست دارد، اینک به فکر تهیه خط مستقل انتقال آب از خلیج فارس افتاده است؛ هرچند اگر اصفهان بتواند ورودی آب از خلیج فارس بگیرد برای مردم و شهر ثمرات زیادی دارد. کمبود گاز در زمستان نیز از دیگر معضلات فعلی است که باید زیرمجموعه معضلات زیرساختی قرار گیرد. در طرح آمایشسرزمین قرار بود، همه کشور از یک نقشه راهنما برای شکوفایی صنعت، کشاورزی، فرهنگی و…. استفاده کند و امروز باید با استفاده از تکنولوژیهای روز به جهت بازیافت آب، بیشترین بهره را ببریم.
چالش دیگر ما کمبود نیروی انسانی ماهر است. زیربنای فولاد مبارکه از حیث نیروی انسانی قابل توجه است و باید از مدیران اولیه این کارخانه تشکر کرد که این بستر آموزشی را به خوبی بنا کرده اند. در حال حاضر نیز، بدنه فولاد مبارکه بدنه کارشناسی خوبی است. اما هنوز نیروی انسانی ماهر کم داریم که مسئله مهمی است. در معادن نیز این مشکل بیش از فولاد وجود دارد که باید به نحوی با برگزاری دوره های آموزشی و ارتقا علمی این نقیصه جبران شود.
محدودیت قیمت گذاری چالشی دیگر است. محدودیت ها اجازه نمی دهند قیمت گذاری ها آزاد و رقابتی باشد. این محدودیت ها به صورت موردی گذاشته می شود در حالیکه اگر بخواهیم جامعه با تورم روبرو نشود باید به صورت تدریجی قیمت گذاری شود.
معضل دیگر ما که بسیار عمیق هم هست، تصویب قوانین خلق الساعه و اعمال محدودیت های صادراتی به صورت ناگهانی است! در حالیکه وقتی مجموعه بزرگ فولاد، بازاری در عرصه بین المللی پیدا کرده است، باید در حفظ آن بسیار کوشا باشیم. چراکه از دست دادن این بازار ضربه بزرگی به کل مجموعه می زند و باید برای گرفتن مجدد آن بازار ۷ برابر تلاش کرد.
از دیگر چالش ها، سیاست واگذاری پهنه ها و محدوده های امیدبخش به معادن و فولاد است که پروسه ای بسیار طولانی دارد. اگر این کار انجام شود مسایل اکتشافی را خود صنعت فولاد بهتر می تواند انجام بدهد. وزارت صنعت، معدن و تجارت باید به نحوی سیاست گذاری کند که پهنه ها به محدوده هایی تبدیل شوند که واگذاری شان با توجه به ذخایره معادن باشد.
چالش دیگر ما که زاییده تحریم است، منابع ارزی مورد نیاز برای سرمایه گذاری های کلان مانند فاینانس است. تنها از طریق صادرات نمی شود طرح های بزرگی اجرا کرد و اگر بخواهیم خط توسعه ایجاد کنیم، به منابع ارزی بیشتری نیاز داریم. پس به سرمایه گذاری ارزی نیاز داریم که کمبودش امروز چالش بزرگی شناخته می شود و نیازمند برنامه ریزی دقیق است.
چه باید کرد؟
حال باید پرسید با توجه شرایط موجود، چه کنیم که بهره وری فولاد را افزایش دهیم؟
نگاه ما در وهله نخست به تولید است. باید فرآیندهای تولید را مرور کنیم، تجهیزات قدیمی صنعت به روز شوند و آموزش را جدی بگیریم. باید عوامل موثر بر تولید بررسی و بازشناسی شوند و بعد به دنبال راه حل باشیم. برای دستیابی به این راه حل ها می توان به سراغ شرکت های دانش بنیان، نخبگان، متخصصان و جامعه دانشگاهی و فعالان این حوزه رفت، به شرطی که اعتقاد به استفاده از خلاقیت جوانان داشته باشیم که هم منجر به ایجاد اشتغال برای جوانان می شود و هم راه حل های تازه ای برای ما به ارمغان می آورد. پس در همین شرایط فعلی هم می توان قیمت تمام شده نسبت به درآمد را کاهش داد و مارجین را با توجه به تنگناهای موجود حفظ کرد. در حال حاضر مهمترین مسئله در بخش تولید، مدیریت قیمت تمام شده است که یک راهکار عالی برای بهبود شرایط موجود است. باید متوجه باشیم که دوران ماه عسل ما کم کم تمام می شود و اگر به این اکتفا کنیم، مارجین حفظ نخواهد شد و در حرکت های آینده تزلزل ایجاد می شود. باید در زمینه قیمت تمام شده برنامه بهتری داشته باشیم تا به هر روشی هزینه ها را کاهش بدهیم.
استفاده خلاقیت ها و تکنولوژی های برتر
در این میان ذکر این نکته را بسیار لازم می دانم که باید از خلاقیت ها و تکنولوژی های برتر و از صاحبان تکنولوژی در کشور بهره مند شویم. نخبه ها، پارکهای فناوری، دانشگاه های فراوان و حتی اشخاص حقیقی خلاق و کارشناسان نوآور بسیاری در صنعت داریم که باید از همه آنها بهره مند شویم. آموزش رکن بسیار مهمی در صنعت است و باید به نیروهای کارشناس و مدیران و خدماتی مستمر آموزش داده شود. امروزه در دنیا هر لحظه تغییرات عجیبی در صنعت و تکنولوژی در حال رخ دادن است که اگر آموزش را رها کنیم از این جریان دور می شویم. در این زمینه می توان از ظرفیت بخش خصوصی بهره مند شد. باید اجازه بدهیم نیروی خلاق در بخش های مختلف به میدان بیایند. باید به سمت هوشمندسازی برویم و صنعت کشور را تجهیز کنیم. ذکر این نمونه را لازم می دانم که ما توانستیم با کمک دانشگاه امیرکبیر، پلتفرم هوشمندسازی معادن را طراحی کنیم که قراردادش امضا شده است و بسیار از این اتفاق خرسندم.
ارتباط صنعت و دانشگاه باید محکم تر و جدی تر شود. ارتباط ها باید قانونی و سیستماتیک شود. دانشگاه پتاسیل بسیار زیادی دارد. نمی دانم چرا مدیران ما از دانشگاه به صنعت می آیند ولی بلافاصله دانشگاه را فراموش می کنند! دانشجویان باید جذب شوند و به آنها پروژه داده شود تا از نزدیک با صنعت آشنا شوند. این نیازمند حرکتی بزرگ و گسترده است. اگر از همه امکانات کشور استفاده کنیم موفق می شویم محدودیت های تحریم را بشکنیم. کشور ما چارهای جز بازیافت آب با بهرهگیری از تکنولوژیهای پیشرفته ندارد و باید با استفاده از شرکتهای دانشبنیان و نخبگان دانشگاهی بخشی از موانع پیش رو را مرتفع سازیم. ما متخصصان زیادی داریم و باید محدودیت های به کارگیری آنها را از میان برداریم و کسانی که کشورشان را دوست دارند را به همکاری دعوت کنیم و به آنها فرصت ظهور بدهیم.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.