معدن نامه بررسی می کند:
تحلیل قیمت؛ تفاوت میان تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال
شیوا نیک وظیفه – تجزیه و تحلیل قیمتها به دو روش «بنیادی یا فاندامنتال» و «تکنیکال» انجام میگیرد. در تحلیل بنیادی عوامل موثر بر قیمتها بررسی میشوند. تجزیه و تحلیل تغییرات رفتار قیمت نیز در تحلیل تکنیکال مورد توجه قرار میگیرد. به بیانی دیگر از تحلیل تکنیکال باید بهعنوان علمی نام برد که رفتار نمودارها درآینده را با استفاده ازاطلاعات گذشته یک سهم یا نماد صنعتی، پیشبینی میکند. این تحلیل با تمرکز بر دادهها و نمودارهای یک بازار، الگوها و روندهای قیمتی آن را شناسایی میکند تا به کمک این اطلاعات به پیشبینی قابل اطمینانی از آینده بازار مورد نظر دست یابد.
به گزارش پایگاه خبری معدن نامه, در دنیای بازارهای مالی، نظریههای اقتصادی متعددی ارائهشدهاند که هدف همه آنها پیشبینی روند قیمتها است. یکی از مهمترین نظریههای مطرح در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی، تئوری داو (Dow Theory) است. در همین حال از «داو» میتوان بهعنوان مبدع تحلیل تکنیکال نام برد.
فلسفه تحلیل تکنیکال از این موضوع نشاءت میگیرد که همهچیز اعم از تغییرات سیاسی و یا اقتصادی در قیمتها لحاظ شده است. قیمتها بر اساس روندها حرکت میکنند. رفتار قیمتها تکراری است. تغییر قیمت تصادفی نیست. یادگیری این موضوع چه اتفاقی افتاده و اینکه چرا اتفاق افتاده هردو مهم هستند. در همین حال باید خاطرنشان کرد که تحلیل تکنیکال با توجه به قیمتهای گذشته و همچنین حجم معاملات، حرکتهای آینده قیمتی را پیشبینی میکند.
منظور از تحلیل تکنیکال پیشبینی بازار بر اساس حرکات قیمت و الگوهای نموداری است. درحالیکه در تحلیل فاندامنتال پیشبینی بازار بر اساس سنجش فاکتورهای اقتصادی انجام میگیرد. منبع اطلاعاتی در تحلیل تکنیکال بررسی چارت معاملاتی درگذشته و تغییرات قیمتها است. اما در تحلیل فاندامنتال از گزارشهای اقتصادی، اخبار آمار پیشرفت پروژهها و … بهعنوان منبع اطلاعاتی استفاده میشود. مبنای معاملات در تحلیل تکنیکال ورود به معاملات در زمان مشاهده الگوی نموداری مناسب با احتمال برد بالا در آینده نزدیک است. در تحلیل فاندامنتال نیز مبنای معاملات خرید در زمانهایی که قیمت پایینتر از ارزش واقعی باشد. تحلیل تکنیکال عموماً افق زمانی کوتاهمدتی دارد. اما تحلیل فاندامنتال برای مدتزمان طولانیتری کاربرد دارد.
تاریخچه تحلیل بنیادی یا فاندامنتال
تاریخچه تحلیل بنیادی و استفاده از آن بهعنوان یک مکانیسم معاملاتی با تحقیقات بنجامین گراهام در سال 1928 آغاز شد. تحلیل فاندامنتال روی دادههای تاریخی و کنونی متمرکزشده است تا به هدف خود یعنی پیشبینی آینده سرمایهگذاری دست یابد. در این روش تجزیهوتحلیل دادهها مواردی همچون ارزیابی سهام شرکت و پیشبینی تحولات احتمالی در قیمت آن؛ عملکرد تجاری شرکت در زمینههای مختلف؛ ارزیابی روش مدیریت شرکت برای اتخاذ تصمیمات تجاری و محاسبه ریسک آنها و پی بردن به ارزش ذاتی سهم نیز محاسبه و پیشبینی میشود.
در تحلیل بنیادی برای تعیین ارزش ذاتی یک محصول باید چند فرض را موردتوجه قرار دهیم. فرض اول تحلیل بنیادی این است که قیمت فعلی دارایی یا سهم، اغلب ارزش شرکت را که توسط دادههای عمومی در دسترس است، منعکس نمیکند. منظور از داده عمومی، صورت مالی شرکتهای مختلف، سود و زیان یک مجموعه و سایر دادههای در دسترس هر مجموعهای است. فرض دوم این است که ارزش منعکسشده از دادههای بنیادی شرکت بهاحتمالزیاد به ارزش واقعی سهام نزدیکتر است.
تحلیلگران اغلب از این مقدار واقعی فرضی بهعنوان ارزش ذاتی یاد میکنند. بااینحال، باید توجه داشت که کاربرد عبارت ذاتی، معنای متفاوتی در ارزیابی سهام نسبت به معنای آن در سایر زمینهها مانند ارزش بازار دارد.
.
.
.
.
.
.